وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .
وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .

طرز های تنهای بعد از نیما

طرز های تنهای بعد از نیما

نگاهی به سبک های نام گذاری شده ادبی بعد از نیما در شعر معاصر

دکتر وحید ضیائی

شاعر ، پژوهشگر و منتقد ادبی

درآمد

صدای تنهای نیما ادامه طبیعی همسان سازی بین طبیعت رفتار اجتماعی و تاریخی آدمی (ایرانی) با رند آفرینش هنری او در چهار چوب زبان بود. مثلث معهود قالب، وزن و واژه که در خدایگانی هزار ساله ای هر غیر مورون غیر مقفایی را خاطی و عاصی بر نظم و نظام موجود می پنداشت ، در جرقه های مشروطه گری ایرانی و کم کم خروج کثرت خواب زده در جمع آگاهان فعال ، نقشی پر رنگ تر به واژه داد تا اینکه ، نخست نظم ظاهری ابیات ، بعد جایگاه مشخص قوافی و بعد حرکت آزاد واژه در مسیر اوزان، راه را برای تشخص های فردی شاعرانه باز کرد . نیما و پس از او بامداد ، آگاهانه سبک و سیاق قدیم را در جبر تاریخی پیش آمده بهم زدند تا بعد از رسیدن شعر به حدود سپید آزادی شاملوئی اینبار نوبت به تشخص گرایی فردگرایانه ای باشد در شعر که دسته دسته واژه را برمی گزیدند تا صاحبان و پیش قراولان حزب شعری خود باشند . هر چند این گروه ها گاه جز خود شاعر ، رئیس و مرئوسی نداشت و مقلد طرز نو جز صاحب سبک این فردیت انتزاعی مدرن ، اگر چه سیاق ثبت شده ای بود در تواریخ ادبی اما ماندگاری و قوامش بنا به تاریخ ادبیات کهن ایران زمین جای سوال دارد اما توجه به این نکته نیز مهم است که شعر و تاریخ ایران تا کنون در چنین موقعیتی قرار نگرفته بود . وضعیتی که تمامیت ادبیات را با انگاره ی کلان روایتی اش به چالش می کشد .

جیغی که در دهان عوام افتاد

هوشنگ ایرانی، شاعر، مترجم، نقاش، منتقد و روزنامه نگار، در سال 1304 در همدان به دنیا آمد. همواره خود و شعرش در هاله ای از ابهام زیست و سیاق تالیفی اش که وام گرفته از سوررئالیزم فرانسوی بود در شعر جیغ بنفش شد .

«جیغ بنفش» در ادبیات، ترکیبی همراه با نوعی حس آمیزی است، که در شعر کبودِ هوشنگ ایرانی در شماره ی دومِ دوره ی دومِ خروس جنگی چاپ شد و پس از آن معروف و ورد زبان خاص و عام گشت.

پس از انتشار کتاب «بنفش تند بر خاکستری» بود که «جیغ بنفش» تبدیل به اصطلاحی برای نامیدن هر شعر غیر متعارف و هر امر درک نشده، شد. در زمانه شعر های سیاسی و اجتماعی سمبلیک و گرایش رمانتیسم شکست خورده همعصرش ایرانی با پتانسیل نوعی از عرفان مخلوط شرقی و غربی ، بدون هیچ تمایلی به رعایت موازین عرفی شعر زمانه خود تقلیدی استوار از شعر غرب را با آزادی کامل سطور پیشنهاد داد. پاسخ جامعه ادبی به او سخت و تند بود که پا پس کشید و در پیله تنهایی اش زیستن در این نام تا زمان مرگش ادامه داد .

اضطراب یک توهم

و رهرو در افسون آن خورشید فروماند

نوای آرام و ژرف تو از حریم رویا فراگذاشت

و سایه گریزان در وراهای چشمانت ناپدید شد

خیال زیبایت میعادگاه آخرین را فرو سوخت

و بر افق های گمشده ی خاکستر آن میعادی ابدی فرا آفرید

در بی نهایت عظمت خود لحظه ای جاودان ساختی و غبار شدن ها را

در درخشش آن نابود کردی

آتش نایافته ها نقشی دیگر در تو بازآفرید و رهرو در آذرخش یک آرزو

دست افشاند

نیایش بیگانه قدم های او بر زیبایی پرشور این رویا پناه آورده است

او را در او فرو سوز!

او را در جادوی تجلی خود از او باز رهان!

پرتوی از نقش رویایی تو جلوه ها را بزدود، ره را ناپدید کرد ...

و پایان را، در سرگذشت طنین این خیال، بر یاد چشمان تو بگسترد / هوشنگ ایرانی

 

 

 

 

موج نویی که احمد رضا را بالا کشید

احمدرضا احمدی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر، 30 ام اردیبهشت ماه سال 1319 در کرمان متولد شد.

در سال 1343 به همراه نادر ابراهیمی، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوش آبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه ادبی «طرفه» را به هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کردند و به انتشار مجله و کتاب در زمینه ی شعر و داستان پرداختند. «موج نو» واژه ای ست که برای توصیف چندین جنبش در رشته های مختلف هنری به کار می رود که یکی از آن ها «شعر موج نو» شاخه ای از شعر نوی ایران است. موج نو را اول بار بیژن الهی و احمدرضا احمدی با انتشار کتاب شعری به نام «طرح» از احمدی و انتشار مجله ای به نام «ترفه» که شعرهای بیژن الهی را منتشر می کرد بنیان گذاشته شد.

این طرز نو که به تاسی از دادائیسم و سوررئالیزم جاری در اروپا شکل می گرفت با پشت پا زدن به همه وضعیت های دیگر سبک های کهن و حتی نیمایی موجود در دهه های سی و چهل به ساختار شعری خود در قالب « حضور کامل زبان » در شعر بینجامد . فرم گریزی ، اتفاق حرکت در سطور شعری ، نداشتن شیوه و متد خاص در سرودن و حتی درون مایه های روایی- داستانی شعر ها وجوه تمایز این زبان پیشنهادی بود .

 

زمانی

با تکه ای نان سیر می شدم

و با لبخندی

به خانه می رفتم

اتوبوس هاس انبوه از مسافر را

دوست داشتم

انتظار داشتم

کسی به من

در آفتاب

صندلی تعارف کند

در انتظار گل سرخی بودم/ احمد رضا احمدی

 

 

حجم مطلق شعری تا به اکنون

یدالله رویایی مشهور به رویا در تاریخ 17 اردیبهشت ماه 1311 در دامغان به دنیا آمد.

وی  در سال 1348 به همراه گروهی از شاعران آوانگارد و متمایل به حجم گرایی مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها به خلق نگرش تازه ی شعری با عنوان «شعر حجم» منجر شد.

شعر حجم، شکل سازمان یافته و پالایش شده ی موج نو بود که احمدرضا احمدی در سال 1342 با کتاب طرحش بنیانش را ریخته بود ولی ظاهرن این نکته یی نیست که مورد تأیید حجم گرایان اولیه بوده باشد.

در زمستاتن سال 1348 با حضور چند تن از فعال ترین شعرای موج نو و چند نقاش و سینماگر و فیلمنامه نویس (طبق پیشنهاد یدالله رویایی) دور هم جمع می شوند و بیانیه یی صادر می کنند که بیانیه ی شعر حجم نام می گیرد.شعر حجم، هلاک عقل برای بدست آوردن سریع خیال شاعرانه است .در مانیفست آن از خطاب جهانی بودنش سخن به میان می آید . خلق یک قطعه که خودش صدای خودش باشد .تصویر ساز باشد . تصاویرش ملغمه ای از عینیت و ذهنیت . دستور را به هم بزند از ظرفیت تداعی واژگان بهره بگیرد و در عین حال کوتاه و مجمل باشد .

دیار من همه ی طول راه بود

و طول بودم من

و راه بودم

و طول راه، که قربانی دیارم بود

و یاد آشنایی او

باد را

نگاه کن

اینک

عبور می دهد از روز میز من

و سرگذشت صحرا که آفتاب و نمک را

 

شوالیه ای برای نقد-شعر های پست مدرن

رضا براهنی، نویسنده، شاعر و منتقد معاصر، 21 ام آذر ماه سال 1314 در تبریز به دنیا آمد

کار نقد ادبی وی برمیگردد به سال های 38 و 39 زمانی که  رساله ی دکتری خود را می نوشت بطور کلی نقد نویسی براهنی ، هم در حوزه ی شعر هم در حوزه رمان و جامعه شناسی ادبی، سه دوره ی مشخص دارد. چاپ اول طلا در مس سال 44 و چاپ کامل و یک جلدی آن سال 48 چاپ اول قصه نویسی سال 45 46 فردوسی و چاپ دوم و کامل آن سال 48 و تاریخ مذکر سال 48 را در بر میگیرد. طلا در مس و قصه نویسی هر کدام دو بخش جداگانه نظری و عملی دارند. از سال 52 تا 60 دوران گذار وی از دوره ی نقد ادبی به دوره ی بعدی بود. این دوره ی گذار یا دوره ی دوم، دوران دقت تئوریک شاعر در آثار ساختار شناسان، نشانه شناسان، فرمالیستهای روس و ساختار زدایان فرانسوی و آمریکایی بوده است و از سوی دیگر دقت بیشتر در ساختارهای ادبیات فارسی هم در دوران گذشته و هم در دوران معاصر. در دوره ی اول، مدرنیسم را در کلاسهای دانشگاهی اش معرفی کرده بود و هم در نوشته هایش.دوره ی گذارِ او از زمانی که در رشته ی فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، و ادبیات تطبیقی، که اولی به انگلیسی و دومی به فارسی تدریس می شد، در دانشگاه تهران و کیمیا و خاک سال 64 شروع می شود و تا به امروز ادامه دارد.براهنی با مجموعه ی شعر خطاب به پروانه ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟ در سال 1374 شعر جریان پست مدرن ایران را آغاز کرد و تحولی را در شعر دهه ی هفتاد ایران ایجاد نمود.

هم در شعرهای موزون نیمایی و هم شعرهای مرکب از وزن نیمایی و بی وزنی، و بعد ترکیب وزن های مختلف الارکان با جمله و عبارت موسیقیایی خارج از اصول عروضی ولی ریتمیک.

 

اسبی کنار پنجره در پشت برگهای رنگ به رنگ ایستاده است

پشت کشیده اش    قوسی ست    در زیرِ جادوی قامت زیبایی: تو

از آسمان آفتابی رنگ پاییزی    رؤیا و آرزو    با هم می ریزد

این خاطره ست؟    خاطره ی عشق است؟    این چیست؟

فریاد من از سرسرای برگ و ترعه ی توفان فصل، سوی خودم بر می گردد

 

 

 

 

صاحب کلمه ری را و شعر ی که گفتار بود

سید علی صالحی، شاعر، در یکم فروردین ماه سال 1334 در روستای مرغاب از توابع شهرستان ایذه بختیاری در استان خوزستان به دنیا آمد.

در سال 1364  «جنبش شعر گفتار» را بنیان گذاری کرد. زبان ساده ی صالحی و حرکت موثر و ملی او در سرنوشت شعر پیشرو فارسی و پیشنهاد راهی تازه و فراگیر در «شعر زبان» که همزمان با آغاز دهه ی هفتاد بود به جریانی همگانی بدل شد و بویژه مورد استقبال نسل های پویاتر قرار گرفت.

بعد از این سنت شکنی بود که جریان های جوان دیگری از دل «جنبش شعر گفتار» به درآمد. صالحی با این جنبش به یکی از موثرترین شاعران زنده تبدیل شده و با کاست «نامه ها» حقانیت این راه را تثبیت کرد.

شعر گفتار یکی دیگر از گونه های شعر امروز ایران است، که تلاش می کند تا با فاصله گیری از زبان رسمی و فاخر ادبی و بهره گیری از امکانات زبان روزِ مردم، به گونه ای متفاوت جلوه گری کند. در شعر گفتار، از کلی گویی های شعر گذشته فاصله گرفته می شود و با عینیت گرایی تجربی، دغدغه های انسان امروز، در سطح زبان خودش، سروده می شود.

سید علی صالحی می گوید: «شعر، این گفتمان جادویی، خاصه در زبان فارسی که بن و بنا و مأخذ و معنایی صوتی و کاملن سیال دارد، سرانجام باید از تبعیدگاه زبان آکادمیک آزاد شود، جزیره ی کلمات تربیت شده و گاه زورگو را بازگذارد و خود را به ساحل موسیقیایی عاری از استبداد عادت برساند.

 

گفتی نشانیِ میهنِ من همین گندمِ سبز، همین گهواره ی بنفش

همین بوسه ی مایل به طعم ترانه است؟

هاری را ...!

من به خانه بر می گردم،

هنوز هم یک دیدار ساده می تواند

سرآغازِ پرسش های غریب در کوچه باغِ باران باشد

 

 

علی باباچاهی و شعر پسانیمایی

علی باباچاهی، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد ادبی، سال 1321 در شهرستان کنگان استان بوشهر به دنیا آمد. دوره ی دبستان و دبیرستان را در بوشهر گذراند. اوایل دوره ی متوسطه به شعر و ادبیات علاقه مند شد. در مسابقه ی ادبی دانش آموزی دبیرستان های بوشهر و سپس در شیراز رتبه ی اول را به دست آورد. در این دوره شعرهایش در مجلات تهران، با نام مستعار «ع. فریاد» چاپ می شد اما وقتی یکی از اشعارش در مجله ی امید ایران به عنوان «بهترین شعر هفته» به چاپ رسید، شعرهایش را با نام خودش در مجلات چاپ کرد.

وی پس از اتمام دوره ی دبیرستان در بوشهر، حدود سال 39-40 به دانشکده ی ادبیات شیراز راه یافت. او در این سال ها به اتفاق چند تن از دانشجویان، جلساتی ادبی در دانشکده ی ادبیات شیراز برگزار می کرد.

باباچاهی حدود سال 45 وارد آموزش و پرورش شد و مدت 18 سال در بوشهر به تدریس ادبیات مشغول بود که بعد از انقلاب در سال 1362 به اجبار بازنشسته شد. باباچاهی در طول مدت تدریس خود در بوشهر علاوه بر چاپ شعر در مجله ی پایتخت، از فعالیت مطبوعاتی نیز غافل نبود.

باباچاهی در دهه هفتاد بسیار پرکار بوده و چاپ چهار مجموعه شعر و البته سه اثر تحقیقی در حوزه شعر، کارنامه او را بسیار پربار کرده است. جدا از اینها او در حیطه ژورنالیسم ادبی هم به طرز چشمگیری فعال بوده است.

 نخستین مجموعه شعر علی‌باباچاهی در دهه هفتاد «نم نم بارانم» نام داشت که در سال ۱۳۷۵ منتشر شد.این کتاب مشتمل بر سی‌ و پنج شعر و موخره‌یی بود که در آن شاعر به بررسی شعر معاصر ایران پرداخته و شعر «پسانیمایی» را مطرح کرد. او شعر فارسی رادر چهار قرائت بررسی می‌کند. قرائت اول را پیش‌نیمایی، قرائت دوم را نیمایی، قرائت سوم را غیرنیمایی و قرائت چهارم را پسانیمایی می‌نامد و پس از استفاده از زبان روزمره، شورش علیه راحت‌طلبی زبان، بی‌اعتنایی به ایدئولوژی‌ها، تجربه در حال نوشتن و ... را  از ویژگی‌های شعر پسانیمایی می‌داند. او همچنین از سفیدخوانی و گرایش به جنبه‌های غیردستوری زبان معیار اشاره‌ می‌کند. اما اینکه شعرهای جنبه‌های غیردستوری زبان معیار اشاره می‌کند.

برخی منتقدان اعتقاد دارند که آنچه او سفیدخوانی می‌نامد چیزی جز ابترنویسی نیست و در واقع شعر او نه تنها گستردگی معنا ایجاد نمی‌کند بلکه با جمله‌های نیمه کاره صورت مسأله را پاک می‌کند.
«عقل عذابم می‌دهد» مجموعه حدود چهل شعر و موخره‌یی درباره شعر پسانیمایی است. باباچاهی در این موخره به ادامه بحثش درباره‌ شعر پسانیمایی می‌پردازد. او تفاوت‌های شعر غیرنیمایی و شعر پسانیمایی را تحت عناوین وزن، چند آوایی، گریز از شگردها و اشکال فرسوده، اصوات و عبارت‌های سنگ شده، تشبث بر پدیده‌ها و عناصر غیر لازم، آشنایی‌زدایی از لحن شعرگفتاری، تصویرگرایی یا تصویرگریزی، تک محوری یا تعدد محوری، نحوگرایی یا نحو گریزی، زبان کالایی یا غیرکالایی، پایان‌بندی شعر و شعر پسانیمایی و تجربه دیگران بر می‌شمارد. با چاپ این مجموعه اهالی شعر توجه بیشتری به بحث شعر پسانیمایی کردند. اگر چه بخش اعظم این توجه به مخالفت اختصاص داشت. 

محکوم به خوشبختی

پس مار زیبایی فوق العاده ای دارد

عین فشار آب که سوراخ می کند صف شمشادها را

و چاقو از گردن آهو هم باریکتر است

وقتی فرو نمی رود در کتف سنگ

فقط می برد سر دخترکی را که به عکس خودش

در چشم پلنگ نگاه کرده

آدم خوشبخت با درخت سوخته چه نسبتی دارد؟

با مار فوق العاده چطور؟

قهر بلد نیست

وقتی از کوه پایین می آمدم

صلح در لوله های تفنگ به دنبال خودش می گشت

در عصر های مختلف بسیار

و من سیب به سیب / انار به انار محکوم به خوشبختی بودم

در عصرهای مختلف بسیار

از تانک آتش گرفتهای پرسیدم

سر باز مجروحی گفت _ نگفت

با اسکناس نیم سوخته هم می توان گل خشکیده ای خرید

در عصرهای مختلف بسیار.

 

طاهره صفارزاده و شعر سپید آیینی ( طنین )

 

طاهره صفار زاده، شاعر، نویسنده، نظریه پرداز، محقق، مترجم و استاد دانشگاه، 27 ام آبان ماه 1315 در سیرجان به دنیا آمد. پدر و مادرش را در 5 سالگی از دست داد و تحت تکفل مادر بزرگ خود، که چشم پزشک و شاعر بود در کرمان بزرگ شد. در 13 سالگی نخستین شعر خود را به نام «بینوا و زمستان» سرود. تحصیلات خود را در مقطع لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه شیراز گذراند و پس از مدتی برای ادامه تحصیل به انگلستان و سپس به آمریکا رفت. در گروه نویسندگان بین المللی پذیرفته شد و مدرکMFA (استادهنرهای زیبا) را که پایه دکترا برای  تدریس نظری و عملی ادبیات و هنر در دانشگاههای آمریکاست از دانشگاه آیووا دریافت کرد.

 

طاهره صفارزاده به مانند تمام شاعران هم نسل خود باوزن و قافیه شعری کلاسیک کار خود را آغاز کرد و اندکی بعد هم مجذوب شعر نیمایی شد و در نهایت به شعر بی وزن روی آورد.

صفارزاده، بعد از بازگشت از آمریکا است که نگاه‌اش نسبت به شعر، اگر چه پیش‌روتر از جریان‌های متداول آن دوران نیست اما خبر از نوجویی‌اش می‌دهد. نظریه «شعر طنین» او که از گونه های شعر مقاومت دینی در قالب نو به شمار می آید، زبان و سبک جدیدی از شعر است که هم مایه ی بحث های ادبی و محدودیت های سیاسی در دوران قبل از انقلاب اسلامی بوده و هم بر اندیشه و نگرش شاعران دوران پس از انقلاب اسلامی تاثیر نهاده است، که در آغاز بسیار بحث‌برانگیز شد زیرا شعر مقاومت و طنز سیاسی‌، حکومت‌پسند نبود.

برخی از شعرهای او در اصل به زبان انگلیسی سروده شده و در آمریکا به چاپ رسیده اند، به علاوه دیدگاهها، تعاریف و نظریات جدیدی که در باره شعر داشته است، مایه شهرت، اعتبار واحترامی قابل توجه برای او در میان شاعران ونویسندگان جهان شده است.

بسیاری از شعرهای او به وسیله شخصیت هایی از جمله آن ماری شیمل (خاورشناس و محقق مشهور فرهنگ اسلامی) به زبان های گوناگون شرقی و غربی ترجمه شده اند و در برخی از کشورها به عنوان واحد درسی تدریس می شوند. برخی  از موسیقیدانان خارجی نیز بر آنها موسیقی نهاده اند.

 

صفارزاده بعد از انقلاب، سردمدار شعر انقلاب خصوصا در دهه ی شصت شد.

 

در سفره‌
مرگ آمده است‌
صدای آمدن دندان بر لقمه‌
همراه با صدای گلوله‌ست‌
که پشت همین میدان‌
در ابتدای همین کوچه‌
بر سینه‌ی جوان تو می‌تازد
و باز می‌کند آنرا همچون سفره‌
و لقمه بغض می‌شود
گلوله می‌شود
گلوی مرا می‌بندد
گلوی من بسته‌ست‌
گلوی من بسته‌ست‌
در سفره‌
مرگ آمده است‌

 

 

ایرج ضیایی و شعر اشیا

ایرج ضیایی پانزدهم فروردین ماه سال 1328 در گیلان به دنیا آمد. پدر وی کارمند اداره ی دادگستری بود. ضیایی کار خود را با شعر بی وزن شروع کرد، و به گفته ی خودش نیما را هم نمی شناخت. نخستین شعرهایی که خوانده از احمدرضا احمدی و فروغ فرخزاد در ویژه نامه ی ادبی بازار بوده است. با این که در حلقه ی اصفهان تاکید بر وزن بود اما هیچ وقت دچار وسوسه ی وزن نشده و هیچ گاه تحت تأثیر هیچ موجی نبوده است. شعرهای منتشر نشده ی بسیاری دارد که اکثرشان در حوادث پیش آمده ی گذشته از دست رفته اند.

ایرج ضیایی از چهره های شاخص شعر معاصر است، که در دهه ی هفتاد به سرودن شیوه شعری ای به نام اشیا معروف شد و توانست تأثیری عمیق بر شعر این دهه بگذارد.

شعر اشیا می کوشد کلمه را به شیء، یعنی به مصداق بیرونی و عینی آن نزدیک کند. اختیار کلمه به عنوان شیء، یک رفتار شاعرانه است. در شعر اشیا میدان دادن به تخیل، احساس، طنین و ... تهی کردن شیء است، که تداوم آن سبب دوری و گسست شعر از زندگی ست؛ فقدان این پیوند، دوری از جزءنگری و رویکردی کلی نگر است. ابتدا خواننده با کلیتی بدون فضاهای خالی و مکث رو به رو می شود. فرصت و مجالی برای جزءنگری وجود ندارد، بعد از به دست آوردن کلیت شعر، رفته رفته به جزءنگری شعر دست می یابد و فضاهای خالی و مکث های لازم را به دست می آورد. این تأمل و کنش دوجانبه، تمامی پیش فرض های خواننده را به هم می ریزد.

ضیایی می گوید: «تعلق خاطر من به اشیا جنبه ی تملک ندارد. اشیای زیادی بوده اند که در زندگی ام نقش داشته اند اما من آن ها را از دست داده ام یا پسرانم آن ها را شکسته اند یا در اسباب کشی های بی شمار از میان رفته اند. با این وجود، هیچ شیئی به اندازه ی دیدن یک شیء دلخواه سبب تحرک ذهنی من نمی شود.

سادگی اشیا به من آموخت که بدون هیچ تشویش و فریبندگی و به طور ساده و راحت شعر بگویم. همه ی اشیا معادل بیرونی خود را دارند و تاکنون حرکت نامفهومی برایم ایجاد نکرده اند.

 

مهاجر جوان روس

تسمه ی چرمی گارمون را

بر شانه اش می آویزد و می خواند

باکو

عروسم را در پطروگراد دزدیدند

باکو

عروسم را در چرنوبیل کشتند

صدایش

از میان کریستال های چک عبور می کند

ویترین و اشیا و کالسکه ها را دور می زند

به پیاده رو می رسد

میان برف می ایستد

برف و صدا

دور می شوند

 

مهرداد فلاح و خواندیدنی

 

احمد باقری پور فلاح معروف به مهرداد فلاح شاعر، مترجم و منتقد ادبی، 6 ام خرداد ماه سال 1339 در لاهیجان به دنیا آمد.

فارغ التحصیل مهندسی برق از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی تهران است و از شاعران تأثیرگذار در دهه ی هفتاد است، دهه ای که یک نقطه ی عطف در تاریخ ادبیات معاصر محسوب می شود و حاصل کار جمعی از شاعران بود و برخلاف ادعاهای موجود هرگز نمی توان آن را یک کار فردی و به یک جریان خاص منتسب کرد.

مهرداد فلاح شعر خواندیدنی ها را که  در اصل شکل دیگری از کانکریت است به جامعه ی ادبی ارائه داده است.

خواندیدنی چیست و چه نیست؟

خواندیدنی یک چند ضعلی است که یکی از اضلاعش تصویری است که در شعر وجود دارد: «شکل نوشتاری واژه ها و سطور» و ضلع دیگرش باز هم تصویر است منتها تصویری که به گرافیک نزدیک تر شده و شکل سوم تصویری اش عکسی است که در یک قاب از کلیت اثر می بینیم و در بُعد واژگانی اش تفاوتی که با شعر های ما و دیگران دارد، سایه های سنگینی است که این گونه های مختلف بصری روی واژه می اندازند.

خواندیدنی ها عاطفی بودن را به طرز تازه ای نشان می دهند. نمی شوند خرده گرفت که این ها برانگیختگی ندارند.

 

 

 

اکبر اکسیر و شعر فرانو

اکبر اکسیر، شاعر، نویسنده و طنزپرداز، چهارم اسفندماه 1332 در محله ی آبروان شهرستان مرزی آستارا به دنیا آمد. مقاطع دبستان و دبیرستان را در آستارا به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به رشت رفت. دوره ی کاردانی و کارشناسی ادبیات را در دانشگاه های رشت به گذراند و دبیر ادبیات دبیرستان های آستارا شد

اکبر اکسیر،  سال 1372 تا سال 1381 از شعر کناره گرفت و بعد از ده سال با پیشنهاد شعر فرانو به جامعه ی ادبی، دوره ی جدید شعری خود را آغاز نمود و طنز به مفهوم مطلق را با شعرهای جدیدش عرضه کرد. شاید به همین دلیل نام فرانو نیز یک نام طنزآلود و طنزآور است. فرانو 20 مانیفست دارد که در کتاب «بفرمایید، بنشینید، صندلی عزیز ...» از اکبر اکسیر آمده است.

به اعتقاد اکسیر، شاعر فرانو باید پشتوانه ای قوی از ادبیات کلاسیک داشته باشد. به گفته ی وی: «فرانو شعری نیست که به «لب جوی» و «دار و درخت» نیاز داشته باشد. شعر فرانو در خیابان، محل کار، خانه و ... اتفاق می افتد و شاعر فرانو به پیرامون خود نگاه می کند و شعر فرانو می آفریند.»

شاید در نگاه اول فرانو به کاریکلماتور بماند اما کاریکلماتور می تواند تک گزاره ای و با پیش فرض بازی با کلمات به صورت طنز و یا جد باشد. اما در فرانو باید حتی الامکان بازی با کلمات تقلیل یابد و به صورت مفهوم بیان شود، چرا که شعر فرانو شعر مفهومی است. در واقع فرانو با کلمات ساده، یا ضرب المثل ها و با اصطلاحات عامیانه بازی می کند تا یک مفهوم ارائه دهد.

 

داروخانه شبانه روزی

با آن همه قرص خواب

خوابش نمی برد

قفسه ها سرشار از دردهای تاریخ گذشته است

خوابگردها صف کشیده اند

من اما کابوس هایم را نسخه کرده ام

دکتر کشیک دفترچه را مهر می زند

من از خواب می پرم

و داروخانه های شبانه روزی

برای همیشه می خوابند!

علیرضا پنجه ای و شعر دیداری

علیرضا پنجه ای، شاعر روزنامه نگار و منتقد ادبی، 27 مرداد 1340 از خانواده ای اهل رشت در ساوه به دنیا آمد. علی رضا سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد و نخستین اشعار خود را در سال های 1356 سرود. وی از نخستین بنیان گذاران خانه ی فرهنگ گیلان و همچنین گروه شعر فارسیِ خانه است، و از ابتدای تشکیل خانه ی فرهنگ در سمت های مختلفی از جمله عضو هیات رئیسه، بازرس، سخنگو و مسوول روابط عمومی فعالیت داشته است.

شعر تصویری و شعرهای دیداری دو گونه ی ادبی از ادبیات معاصر است که شاعران آنها به نیم نگاهی به هنر گرافیک و با استفاده از هنجارگریزی نوشتاری به نگارش نقاشانه ی شعر دست می زنند. 

تصویر شعری با مبنای خیالی آن همیشه در ادبیات مورد توجه بوده است، ولی امروزه رواج و اهمیت پیدا کردن عکس و فیلم در میان مردم موجب شده است تا برخی از شاعران نگاه خوانندگان شعر خود را به اشکال و تصاویر ملموسی که از واژگان ساخته می شوند بدوزند و آنانی را که در گذشته تنها با گوش و از طریق صدا، ریتم، وزن، و قافیه. ... شعر را در می یافتند، به تماشای شعر نیز بنشانند.

مهمترین تفاوت شعر تصویری با شعر دیداری آن است که شعر تصویری «شنیداری دیداری» است در حالی که شعر دیداری  «نوشتاری دیداری» است. یعنی شعر تصویری با گوش نیز سروکار دارد. به تعبیری دیگر ممکن است شعر تصویری بلند خوانده شود و همچنان معنی و شعر بودن خود را حفظ کند، ولی در شعر دیداری این زمینه ی دیداری، افراطی است و کلیت و اساس آن بر صفحه ی کاغذ قرار دارد، نه در واژه ها یا واحدهای چاپ رایانه ای که آن را می سازد. از این روست که شعر دیداری را نمی توان برای تاثیر گذاری بر مخاطب با صدای بلند خواند، بلکه برای لذت بردن فقط باید آن را دید، چرا که واژه ها روی کاغذ مرتب شده اند.

پنجه ای را می توان، شاعر نشانه ها و نگاره ها نامید، جسارت او در استفاده از تصاویر و نشانه ها در شعر، کاری ستودنی و بکر است. کارهای نو در قلم پنجه ای مانند بازی با حروف، بازی با کلمات، جا به جایی خطوط شعر یا به کارگیری جدول هایی که کلمات شعر به صور مختلف تسلسل وار در آن تکرار می شود قابل تحسین است. برخی از شعرهای پنجه ای  به صورت شعرتوگراف سروده شده که تصاویر به جای واژه به کار می رود.

او می گوید: «شعرتوگراف، آمیزش کلمه و تصویر است. به نوعی نظر به شکل زبان تصویری اولیه بشر دارد. هنگاهی که انسان ها با اشکال نقاشی شده روی غارها با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند.»

 

سرسام

آدم

می گیرد

اینجا

اینجا

می گیرد

آدم

سرسام

آدم

سرسام

اینجا

می گیرد

می گیرد

اینجا

سرسام

آدم

 

ابوالفضل پاشا و شعر حرکت

ابوالفضل پاشا، شاعر و منتقد، سال 1345 در آذرشهرِ استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد. پاشا در سال 1373 شعر حرکت را طی مقاله ای معرفی نمود. این مقاله در سال 1375 و 1376 چندین بار در جراید مختلف به چاپ رسید و توجه علاقمندان را جلب کرد. کتاب «حرکت و شعر» شکل بسط یافته ی همان مقاله است.

«

یکی دیگر از ویژگی های شعر حرکت این است که در ساحت های قبلی شعرها ممکن است مشابهت های زیادی به هم داشته باشند اما در این نوع شعر نه تنها آثار، مشابهت صوری با هم ندارند بلکه بسیار با هم متفاوت هستند.

شعر حرکت به طرف فردییت رفته و این ارتباطی به ساحت های متفاوت شعر معاصر ندارد بلکه همه ی این نتایج مثل گرایش به فردیت، جزئی گرایی، رفع آرمان گرایی در شعر و عوامل دیگری که امروزه در شعر ما وجود دارد به علاوه کشف یا معرفی انواع شعر یا نقد اصولی شعر این دوره تمامن نتیجه ی یک سری اتفاقاتی است که چه در ایران و چه در جهان در دهه ی هفتاد افتاده است.

مرد شهرستانی روزنامه می فروشد

به چراغ قرمز رسیده ایم

فریاد می زند از چراغی که سبز شود می ترسم

می خرم

همه اش چند روزنامه تا سالِ نو مانده است؟

در فکرم زنم لباس می خواهد می خرم

در فکر زنم برای بچه ها در فکرم که باز هم

چراغ قرمز!

زنِ کولی اسفند دود می کند

روزنامه را ورق می زنم

چیزی تا بهار نمانده است

در فکرم زنم برای بچه ها لباس می خواهد

بوی اسفند می آید

 

 

وحید ضیایی و شعرآستان

 

وحید ضیائی، نویسنده، شاعر، مترجم، روزنامه‌نگار و پژوهشگر، 6 ام خردادماه 1359 در اردبیل به دنیا آمد.

عنوان شعرآستان تلفیق دو واژه ی شعر و داستان طی فرایند زبانشناسی ادغام ( Blending ) است.

گفتنی ست که این شکل نوشتار با «گزین گویه» ی مورد نظر پست مدرنیست ها شباهت های بسیاردارد.

از ویژگی های شعرآستان می توان به؛ استحاله و ترکیب قالب شعر در صورت نوشتاری نثر، زبان کلاژی اثر، تشکیل تار و پود اثر از شعر و داستان، تاکید بر حفظ فضای شعری و داستانی مستقل با وجود ترکیب این دو، چند صدایی بودن و مهمتر از همه ترکیبات و تصاویر پیاپی که مخصوص خود صاحب اثر است، برجسته کردن ساختار هستی شناسانه ی متن و دنیاهای داستانی، تعرض در مخاطب سازی ِ مستقیم، مطرح نبودن دوم شخص به صورت مفرد بلکه به صورت جمعی مشترک، بر هم زدن معادلات منظم موجود در اقتصاد هویت، واژگون سازی ی ِ خط سیر توصیفی توسط روایت های خطی، انبوه روایت های متکثر و پیاده کردن متد ها و تصاویر پست مدرنیزم، از ویژگیهایی ست که می توان برای این طرز به آن ها اشاره کرد.

من همان زنجیری زنجره ای مزدورم/ آنان که خیابان شب را در تردید وصله می زنند و زیر پوستم آن سنگیتنی که رداست رویای نیمه شبان پر گوسفند را سر می برد. رودی که به کودکی اش پیوست آبشاری بود که از پاهایی کودکانه سرچشمه می گرفت. حالا دوباره ساحلی از زانوانم بیرون می زند و مرده شوران مشتاق، رویاهایمان را فانوس طوفان می کنند مگر پری های شور، که از مداد رنگی هامان بچکند روی خرچنگ های انگشتانت/ حالا دوباره سیلی بزند خود را صخره که گوشواره های تلخش شده ایم/ مثل آفتاب که از پشت میز سُر می خورد، مثل دیوار کوتاه حیاط پشتی، مثل من که توی درخت توت پنهانم، تو را نفوذ کرده ای در شکل های بی نتیجه ی خانه های پوسیده دوستت دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.