وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .
وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .

معرفی کتاب ) « مریم ها و هزار ترکش آینه »

« مریم ها و هزار ترکش آینه »

نگاهی به مجموعه شعر تازه منتشر شده « جنوب را با تو دوست دارم » سروده های سپید مریم ذوالفقاری ، نشر آشیان / 1394

                    

الف ) زن کافی ست در راستای بودنش و هستی اش قرار گیرد ، تا از بارش مدام حیات بخش باستانی اش ، رنگین کمانی از هر هنری که می توان سراغ گرفت ، در آسمان دیدارش شکل گیرد . زن ، شعر آفرینش است و خود آفریننده و آفرودیت !

کافی ست ، کوه باشد که به نقش یسستون بنشیند ، سنگ باشد که بر قامت ونوس عرضه شود ، رنگ شود  ، که در نزاع مردانه ی تاریخ ، سرخ و سفید در رقص ِ اهتزاز باشد ...

ب ) شعر ، آیینه ی زیست حقیقی هر ایرانی ست ، بر کاغذ باشد یا در نگاه ، در قیام باشد یا بر موج باد ... شعر ، سرنوشت ایرانی ست که به نثر واقعیت ها سر خم نمی کند و در تمرین مدارای با عصیان واژگان ، در سوی سجع حرکت می کند . شعر ، وحی روان ِ ناخوداگاه ِ ستم کش ِ ملتی ست ، که زخم ها دارد از نژندی روزگاران قناری کُش .

حالا شعر را بر دست و زبان زنی از تبار تفنگ و شلیته و رنگین کمان بگذار ... بر دامنه های کرد نشین زاگرس .

ج) انبوهی کتاب های شعر ، وهمی ست خود خورانه ، در ژورنالیسم عامی ِ دور چشمان وطنی . انبوهی زمانی به چشم می آید که وسعت ، پر از سیاه قلم ها باشد . در اندک مجال خوانش و خواننده و خواندن و نوشتن جماعت خواب زده ی امروز ، تولد هر کتابی ، مژده ی بیداری او و ایشان های پیرامون وی است . و چندین هایی که ایمان به نوشتن و باز انتشار آن برای یافتن مخاطب احتمالی دارند . انتشار هر کتاب ایرانی ، در وانفسای تولیدات چینی ، حفظ و تداوم حداقلی ، فرهنگی ست که تن به خاکساری خود – چون اقتصاد و سیاست ... – نمی دهد .

د) برای کسانی که به شعر علاقمندند ، مجموعه دوم شعر های بانوی کودک پژوه کرد ، مریم ذوالفقاری ، دقایقی محسور کننده خواهد داشت که شعر خود ساحره ایست از جنس خودش . به مرور چند شعر از این بانو می نشینیم و دعوتتان می کنیم به حمایت از کتاب ، با خرید و خوانش آن :

- میهمان دارم / مادرم پنج شنبه ها هوس می کند / با قطار به ایستگاه زمین بیاید / من و ایستگاه منتظریم / پیاده نمی شود ، می گوید : / این جا بوی مرده می دهد .

- قاب عکسی را / شب ها به سینه ام می فشارم / که صاحبش / سال هاست مرا نمی شناسد .

- پهن شده ام / روی طناب / سایه ای که شکل من است / و از آستین هایش / باران می بارد .

 

فروردینی از 95

وحید ضیائی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.