وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .
وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

وبلاگ رسمی آثار وحید ضیائی

این وبلاگ به باز انتشار آثار دکتر وحید ضیائی (شاعر ، نویسنده ، مترجم ، روزنامه نگار ) می پردازد .

در حاشیه شب های فرهنگ و هنر قشقایی و شاهسون ...


یا مرگ یا پیروزی ...

http://s6.picofile.com/file/8256722100/IMG_20160621_092237.jpg

امروز امراله یوسفی نویسنده و پژوهشگر تاریخ قشقایی خاطراتی نفیس از محمد بهمن بیگی ( فعال فرهنگی و معلمی که در سوار آموزی ایلات ایران بخصوص قشقایی ها عمری را به مبارزه و تلاش پرداخته بود ) نقل کرد . خاطراتی تلخ از تلاش یک تنه مردی که می خواست مردمش را از جهل و نداری نجات دهد . امیر کبیری برای فرودستان ...
از اینکه وقتی توسط اهالی جهل و کج فهم در دشت مغان پنجاه سال پیش با معلمان جوان همسنگرش تهدید به مرگ می شود ، قضیه را که به بهمن بیگی مینویسد دو کلمه بیشتر تلگراف دریافت نمیکند : 
" معلمان قشقایی ! یا مرگ یا پیروزی ... " 
امروز خیلی های نشست دوم تخصصی بررسی موسیقی و ادب ایلات شاهسون و قشقایی به پاس بلند همتی اندک مردانی از هر دو سرزمین بلند شدند و دست احترام زدند .مردانی که در تهدید و کج فهمی ها و بغض ها و کارشکنی ها ، عاشقانه آموزاندن را سرلوحه کارشان قرار می دهند تا فردایانی برایشان آفرین خوانند ... هر کجا و هر زمانی که میخواهد ...
امروز دکتر یوسفی از سپاس و پاس متقابل ایلات از برگزاری چنین جشنواره ای سخن گفت . فیلم کوتاهی از زندگی بهمن بیگی و آموزش فرزندان ایلات در سال 50 پخش شد . گروه آواز قشقایی لالایی های ایلشان را خواند . دکتر رجایی اصل عاشقانه هایی خواند از کتاب " یاغار بولوت : ابر بارانی " . نوع خواه نمایش نامه نویس که خود از عشایر است در باب سختی ها و پرسش در چیستی تاریخی شاهسون و قشقایی سخن راند . بهرام خیری تصنیف تازه ای از وحید ضیایی را آوازخوانی کرد و دکتر حاجی زاده باستان شناس از هستی شناسی ایلات نکته ها گفت ... 
امروز خیلی های اندک نبودند و کوه های تنها از قله هاشان لبخند میزدند و ماهنی ها می خواندند . مهدی حمیدی به نقاشی تازه اش نگاه می کرد و بوم خوشرنگش را دست می گرداند . منوچهری تیاتر ، کارگردانی دل و دلبر داشت اگر زیاد شاعرانه نباشد ، همه چیز کوک نوای سازهای موافق بود ...
پرویزی ( این بزرگ مرد عرصه اجرا و فولکلور آذری ) محزونتر می خواند .استاد رجبی اصل فرصت گوش کردن پیدا کرد ، اسحاقی مدیر آمد و خوشه چین شد . خیلی های شعر و ادبیات و موسیقی ، عکس هایی گرفتند ... در چادر بزرگ و سرد سرعین ، آواز ساز ها بلند شد : از ساری گلین تا آی قیز منه باخ باخ ...
از کوک گزارش ژورنالیستی در آمدام که کوک سازهایم ...
حمید رستمی روزنامه نگار و لیلای شاعر نوروزی ... بچه های کلاس ادبیات خلاق و میهمانان مشکین انگور و زنجان تیغ و تبریز نی ریز ...
همایش تمام شد و سکوت دوباره بر شهر مستولی گشت. تا کی دوباره " عاشقی یا عاشیقی " ساز دستش بگیرد و از سوز ساوالان سخن بگوید ... وقت بیداری ایل و شهر .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.